کَاهِنٍفرهنگ واژگان قرآنپيشگو - غيبگو - خيالباف (کهانت به عقيده کاهنان عبارت است از اينکه کاهن پيامها و اطلاعاتي را از جن دريافت کند)
کاهنلغتنامه دهخداکاهن . [ هَِ ] (ع ص ، اِ) کسی است که خبر دهد از وقایع آینده و ادعای آگاهی بر اسرار و اطلاع از علم الغیب کند. (تعریفات ). فال گیرنده از آواز جانوران و ساحر و غیب گوی . (غیاث ). حکم کننده به غیب . (از اقرب الموارد) : هر داستان که آن نه ثنای محمد است
کاهندیکشنری عربی به فارسیکشيش , مچتهد , روحاني , کشيشي کردن , کشيش بخش , جانشين , قاءم مقام , نايب مناب , معاون , خليفه
کاهنفرهنگ فارسی عمید۱. روحانی مسیحی یا یهودی.۲. روحانی اقوام باستان، مانند بابلیان و مصریان.۳. (صفت) [قدیمی] غیبگو.