کوهیانهلغتنامه دهخداکوهیانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) درخور کوهیان . مناسب مردمی که درکوهستان زندگی کنند : جفتی کفش کوهیانه ٔ پرقطری برزده و در پای کرده . (اسرار التوحید ص 80).
ناحیۀ کوهانهhip regionواژههای مصوب فرهنگستاندر کالبدشناسی مهرهداران، ناحیهای در خارج سرین که پایینتر از ستیغ تهیگاه و بر روی بنران بزرگ استخوان ران قرار دارد متـ . ناحیۀ بینام innominate region
اشتر دو کوهانهلغتنامه دهخدااشتر دو کوهانه . [ اُ ت ُ رِ دُ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) فلج . فالج . (منتهی الارب ). شتر دوکوهانه .
مفصلسازی کامل کوهانهtotal hip arthroplasty, THA, hip arthroplastyواژههای مصوب فرهنگستانجایگزین کردن کامل جزء رانی و پنگانی (acetabular) کوهانه با مواد دیگر
کاهانهattenuator 2واژههای مصوب فرهنگستانیک توالی نوکلئوتیدی که در ناحیۀ پیشبَر آن دسته از ورزههایی قرار دارد که زیمایههایی را که در ساخت آمینواسیدها دخیلاند، رمزگذاری میکنند