کوفیهلغتنامه دهخداکوفیه . [ فی ی َ / ی ِ ](ص نسبی ) مؤنث کوفی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوفی شود. || (اِ) دستار چهارگوشه که مردان عرب بر سر خود نهند و عقال را بر سر آن اندا
کوفیهفرهنگ انتشارات معین(یَّ) [ ع . کوفیة ] (اِ.) دستار چهار - گوشه ای که مردان عرب روی سر خود می - اندازند و رشته ای مخصوص هم روی آن بر سر می گذارند که عقال نامیده می شود.
کوفیهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدستار چهارگوشهای که مردان عرب روی سر خود میاندازند و بند مخصوصی بر آن قرار میدهند؛ چپیه.
کوفتهگویش تهرانیمخلوط گوشت کوبیده و آرد نخودچی و پیاز و تخم مرغ ، در روغن سرخ شده و در آب پیاز و سرکه شیره یا سرکه و قند انداخته شود.انواع : کوفته تبریزی، کوفته ریزه،کوفته سماق
عقالفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بندی که اعراب کوفیه را با آن به سر خود میبندند.۲. [قدیمی] زانوبند شتر؛ ریسمانی که با آن زانوی شتر را میبندند.
تکرارلغتنامه دهخداتکرار. [ ت ِ ] (اِمص ) تکرار بکسر تاء غلط نیست زیرا اسم مصدر تکرار بفتح تاء است ابوالبقاء گوید: التکرار هو مصدر ثلاثی یفید المبالغه کالترداد مصدر رد، عند سیبویه
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن احمدبن زیدبن لاقد المکی الکوفی النحوی . متوفی بسال 559 هَ .ق . او راست : المسائل الکوفیة للمتأدبة الکرخیة و آن شامل ده مسئل
تخفیفهلغتنامه دهخداتخفیفه . [ ت َ فی ف َ / ف ِ ] (از ع ، اِ) تخفیفة. دستار کوچکی که هنگام خواب و خلوت بسر پیچند، نسبت به عمامه سبک میباشد. (آنندراج ). عمامه ٔ کوچکی که در هنگام خو
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (سید...) ابوعبداﷲ محمدبن سید ابوجعفر قاسم بن حسین بن معیة الحلی الحسنی الدیباجی ، و این نسبت بفروش دیبا (دیباج )است مثل زجاجی نسب