۱. کنار؛ کنار چیزی.
۲. کرانه؛ ساحل.
〈 کناره جستن: (مصدر لازم) [مجاز] کناره گرفتن؛ دوری کردن.
〈 کناره گرفتن: (مصدر لازم)
۱. کناره جستن؛ کناره کردن.
۲. [مجاز] از مردم دوری کردن؛ گوشهنشین شدن.
پهلو، جانب، حاشیه، دامن، ساحل، طرف، کرانه، کران، گوشه، لبه
border, brink, coast, edge, edging, end, fringe, front, frontage, margin, rand, rim, selvage, selvedge, shore, small, strand, verge