کلاک سائیسلغتنامه دهخداکلاک سائیس . [ ک ُ ] (اِخ ) پسر سوم تارگی تای نخستین نیای سکاها که بعد از پدر به سلطنت رسید. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 581 شود.
کلاک سائیسلغتنامه دهخداکلاک سائیس . [ ک ُ ] (اِخ ) پسر سوم تارگی تای نخستین نیای سکاها که بعد از پدر به سلطنت رسید. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 581 شود.
کلاکموشلغتنامه دهخداکلاکموش . [ ک َ ] (اِ مرکب ) موش صحرایی و دشتی باشد، چه کلاک دشت و صحرا را گویند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). عضل . یربوع . رکن . ر