کشافلغتنامه دهخداکشاف . [ ک ِ ] (اِمص ) بچه آوردگی هرسال ماده شتر. (از منتهی الارب ). هرسال بچه آوردن ماده شتر و هو اردء النتاج . (ناظم الاطباء). || آبستنی شتر پس از بچه دادن .
کشافلغتنامه دهخداکشاف . [ ک ُ ] (اِخ ) نام قریتی است بساحل رود زاب در موصل و آن را قلعتی بوده بسیار عظیم در نزدیکی مصب رودخانه ٔ زاب . بدان ناحیه نصارا زندگی کنند. (معجم البلدان
کشافلغتنامه دهخداکشاف .[ ک َش شا ] (ع ص ) بسیار کشف کننده . بسیار پیداکننده .(از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گشاینده و کارهای مشکل را حل کننده . || تفسیر
کشافةدیکشنری عربی به فارسیپيش اهنگ , پيشاهنگي کردن , ديده باني کردن , عمليات اکتشافي کردن پوييدن , ديده بان , مامور اکتشاف