کتانلغتنامه دهخداکتان . [ ک َت ْ تا / ک َ ] (ع اِ) نباتی است بقدر ذرعی ، ساق و برگش باریک و گلش لاجوردی است و پوست وی را همچون پنبه ریسند و جامه اش معتدل است در گرمی و سردی و خش
کتانلغتنامه دهخداکتان . [ ک ِ ] (موصول + ضمیر) مخفف که تان . مرکب از «که » + «تان » (ضمیر شخصی متصل دوم شخص جمع که حالت مفعولی و اضافه پیدا می کند : بی علم بر عمل چو خران می چرا
هراءدیکشنری عربی به فارسیکتان , جنس پنبه اي () گزافه گويي , سخن بزرگ يا قلنبه , مبالغه , گليز , اب دهان جاري ساختن , از دهن يا بيني جاري شدن , دري وري سخن گفتن , غذايي که از مخلوط شکلا