برشکاری قوسی کربنیcarbon arc cutting, CACواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برشکاری قوسی که در آن از الکترود کربنی استفاده میشود
برشکاری قوسی هواکربنیair carbon arc cutting, CAC-A, AC-Aواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برشکاری قوسی که در آن گرمای حاصل از الکترود کربنی و فلز، با دمیدن هوای فشرده و زدودن فلز مذاب ایجاد میشود
کاهشلغتنامه دهخداکاهش . [ هَِ ] (اِمص ) (از: کاه ، ریشه ٔ کاهیدن = کاستن + ش اسم مصدر). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). کم شدن و نقصان پذیرفتن . (برهان ). کمی . مقابل افزایش : چو افزون کنی کاهش افزون بودز سستی دل مرد پرخون بود. فردوسی .<br
آهنگ کاهش ارتفاعrate of descent, descent rate, ROD, r/dواژههای مصوب فرهنگستانمیزان تغییر در کاهش ارتفاع هواگرد برحسب متر یا پا بر دقیقه متـ . آهنگ نزول
کاهش ارتفاع در مسیرen route descentواژههای مصوب فرهنگستانکم شدن ارتفاع پرواز هواگرد از سطح ارتفاع پایاسیر در مسیر پرواز
وارسی فرودdescent checkواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بازبینی سوخت و اکسیژن و وضعیت اتاقک خلبان توسط خلبان، پیش از کاهش ارتفاع
موقعیت تَرازشlevel-off positionواژههای مصوب فرهنگستانموقعیتی که در آن هواگَرد به افزایش یا کاهش ارتفاع خاتمه میدهد و حرکت نسبتاً افقی را آغاز میکند
آهنگ نزول فرودتماسtouchdown rate of descent, touchdown RODواژههای مصوب فرهنگستانمیزان تغییرات کاهش ارتفاع هواگَرد در هنگام فرودتماس که بر روی نشانگر سرعت عمودی ارتفاعسنج نشان داده میشود
زوال موجdecay of waves, wave decay, decay 2واژههای مصوب فرهنگستانکاهش ارتفاع و افزایش طولِموجها پس از دور شدن از ناحیۀ تولید موج و گذر از محدودهای آرام
کاهشلغتنامه دهخداکاهش . [ هَِ ] (اِمص ) (از: کاه ، ریشه ٔ کاهیدن = کاستن + ش اسم مصدر). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). کم شدن و نقصان پذیرفتن . (برهان ). کمی . مقابل افزایش : چو افزون کنی کاهش افزون بودز سستی دل مرد پرخون بود. فردوسی .<br
کاهشدیکشنری فارسی به انگلیسیabatement, alleviation, allowance, cut, decline, decrease, depletion, diminution, drop, drop-off, fall, lapse, loss, mitigation, reduction, relief, remission, retrenchment, slowdown, slump, step-down, subtraction
کاهشلغتنامه دهخداکاهش . [ هَِ ] (اِمص ) (از: کاه ، ریشه ٔ کاهیدن = کاستن + ش اسم مصدر). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). کم شدن و نقصان پذیرفتن . (برهان ). کمی . مقابل افزایش : چو افزون کنی کاهش افزون بودز سستی دل مرد پرخون بود. فردوسی .<br
دوربینهای محدودة کاهشlow emission zone camerasواژههای مصوب فرهنگستاندوربینهایی که به وسیلة آنها محدودة کاهش پایش میشود
دیدکاهشdazzlingواژههای مصوب فرهنگستانکوری موقت حسگر یا سلاح براثر بیشباری ناشی از تابش الکترومغناطیسی شدید