کارشناس سلاحballistics analystواژههای مصوب فرهنگستانکارشناس تحقیقات قانونی پلیس که وظیفة بررسی آثار بهجایمانده از انواع سلاحها و مهمات بر روی گلولة شلیکشده از آنها را بر عهده دارد
کارشناسلغتنامه دهخداکارشناس . [ ش ِ] (نف مرکب ) دانای کار. صیرفی و حاذق در کار. (ناظم الاطباء). دانشمند. بخرد. خبره . متخصص : شریک اعور رحمة اﷲ علیه که از دهاة عالم و زیرکان دنیاو کارشناسان جهان بود گفت ... (کتاب النقض ص 384).من که شد
کارشناسلغتنامه دهخداکارشناس . [ ش ِ] (نف مرکب ) دانای کار. صیرفی و حاذق در کار. (ناظم الاطباء). دانشمند. بخرد. خبره . متخصص : شریک اعور رحمة اﷲ علیه که از دهاة عالم و زیرکان دنیاو کارشناسان جهان بود گفت ... (کتاب النقض ص 384).من که شد
کارشناسلغتنامه دهخداکارشناس . [ ش ِ] (نف مرکب ) دانای کار. صیرفی و حاذق در کار. (ناظم الاطباء). دانشمند. بخرد. خبره . متخصص : شریک اعور رحمة اﷲ علیه که از دهاة عالم و زیرکان دنیاو کارشناسان جهان بود گفت ... (کتاب النقض ص 384).من که شد