کارتللغتنامه دهخداکارتل . [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) شرکت بزرگی که از چند شرکت کوچکتر برای تثبیت بهای کالائی تشکیل شود.
کارتیللغتنامه دهخداکارتیل . (اِخ ) شهری از گرجستان . و ولات گرجستانات متعلّقه به ایران ، گرجستان ، کارتیل و کاخت و تفلیس است . (تذکرة الملوک چ 2 ص 5) : ارکلی خان والی گرجستان ، کاخت و کارتیل مقدمش را گرا
کارتلفرهنگ فارسی عمیدائتلاف صاحبان چند کارخانه یا مؤسسه برای ثابت نگه داشتن بهای اجناس و محصولات خود؛ اتحادیه چند شرکت بزرگ اقتصادی برای کنترل قیمتها.
کارتللغتنامه دهخداکارتل . [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) شرکت بزرگی که از چند شرکت کوچکتر برای تثبیت بهای کالائی تشکیل شود.
کارتلفرهنگ فارسی عمیدائتلاف صاحبان چند کارخانه یا مؤسسه برای ثابت نگه داشتن بهای اجناس و محصولات خود؛ اتحادیه چند شرکت بزرگ اقتصادی برای کنترل قیمتها.
کارتلفرهنگ فارسی معین(تِ) [ فر. ] (اِ.) اتحادیه ای مرکب از چند شرکت یا مؤسسة اقتصادی برای در دست گرفتن بازار و نرخ ها.
کارتللغتنامه دهخداکارتل . [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) شرکت بزرگی که از چند شرکت کوچکتر برای تثبیت بهای کالائی تشکیل شود.
کارتلفرهنگ فارسی عمیدائتلاف صاحبان چند کارخانه یا مؤسسه برای ثابت نگه داشتن بهای اجناس و محصولات خود؛ اتحادیه چند شرکت بزرگ اقتصادی برای کنترل قیمتها.
کارتلفرهنگ فارسی معین(تِ) [ فر. ] (اِ.) اتحادیه ای مرکب از چند شرکت یا مؤسسة اقتصادی برای در دست گرفتن بازار و نرخ ها.