شبکهبندیgrid layout, grid method, box system, grid planning, grid systemواژههای مصوب فرهنگستانتقسیم یک محوطۀ باستانی به شبکهای از مربعات برای ثبت آسانتر پدیدارها و اشیا در هنگام کاوش متـ . شبکهبندی محوطه site grid
شبکهبندی راداریradar nettingواژههای مصوب فرهنگستانپیوند چند رادار به یک مرکز برای تأمین اطلاعات یکپارچۀ هدف
شبکهبندی نقشهmap gridواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای که برای فراهم کردن یک دستگاه مختصات مناسب بر روی نقشه افکنده میشود
شاخص آمادگی شبکهمندیnetworked readiness indexواژههای مصوب فرهنگستانمیزان آمادگی یک کشور برای مشارکت در توسعۀ فنّاوری اطلاعات و ارتباطات و بهرهمندی از آن اختـ . شاماش NRI
شبکهبندیgrid layout, grid method, box system, grid planning, grid systemواژههای مصوب فرهنگستانتقسیم یک محوطۀ باستانی به شبکهای از مربعات برای ثبت آسانتر پدیدارها و اشیا در هنگام کاوش متـ . شبکهبندی محوطه site grid
بیهنجاری شکنجیcorrugation anomalyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بیهنجاری ساختگی حاصل از خطاهای باقیمانده در همترازسازی یا شبکهبندی دادههای برداشت خطی
چارچوبۀ طراحیdrawing gridواژههای مصوب فرهنگستانقاب چوبی یا فلزی به ابعاد یک در یک متر که دارای شبکهبندی ده در ده سانتیمتری است و برای ثبت جزئیات یافتههای متراکم در محل کاوش از آن استفاده میشود