چرخندهلغتنامه دهخداچرخنده . [ چ َ خ َ دَ / دِ ] (نف ) چرخ زننده . دوار. گردان . گردنده . گردگردان . آنکه بدور خود یا بدور دیگری چرخد. رجوع به چرخ و چرخندگی شود.
چرخندهrotator 2واژههای مصوب فرهنگستانسامانهای کوانتومی که حرکتش مانستۀ چرخش کلاسیک است متـ . فرفره top
گردباد آتشfire whirlwindواژههای مصوب فرهنگستانگردبادی چرخنده و پیچندی متشکل از هوای داغ و شعله و دود و گردوغبار بالارونده
بندالblocking 4, blocking actionواژههای مصوب فرهنگستانانسداد پیشروی معمول چرخندها و واچرخندهای مهاجر از غرب به شرق در بزرگمقیاس