26 فرهنگ

626 مدخل


ترجمه مقاله

چرخاندن

čarxāndan

۱. چرخ دادن.
۲. گرداندن و حرکت دادن چرخ دور محور خودش.
۳. [مجاز] اداره کردن.

۱. به حرکت درآوردن، به دور خود گرداندن، وادار به چرخیدن کردن، چرخانیدن، چرخ دادن
۲. به جریانانداختن
۳. اداره کردن
۴. کنترل کردن، مهار کردن

heave, roll, screw, skew, spin, turn, twirl, wheel, whirl, whiz, whizz, wind