چربانه 1adipocereواژههای مصوب فرهنگستانمادهای مومیشکل حاوی نمکهای نامحلول و اسیدهای چرب که در حین تجزیۀ بافتهای بدن انسان و حیوانات تشکیل میشود
گریبانگهلغتنامه دهخداگریبانگه . [ گ ِ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) مخفف گریبانگاه است . جای گریبان . گلو. گردن : جاوید باد عمر تو و دشمنان توچنگ اجل گرفته گریبانگه امل . سوزنی .رجوع به گریبان شود.
گریبانهلغتنامه دهخداگریبانه . [ گ ِ ن َ / ن ِ ] (اِ)حلقه ای از گوشواره ها است که در پای گلهای چتری میروید. رجوع به گریبانک و گیاه شناسی ثابتی ص 452 شود.
ربانیةلغتنامه دهخداربانیة. [ رَب ْ با نی ی َ ] (اِخ ) آبیست به یمامه . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).