پیشگاهلغتنامه دهخداپیشگاه . (اِ مرکب ) صدر. (دهار) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). صدر مجلس . (غیاث ). صدر بیت . (زمخشری ). بالای مجلس . مقدم البیت ، مقابل درگاه . مقابل آستان . مق
پیشگاهفرهنگ انتشارات معین(اِمر.) 1 - نزدیک تخت پادشاه ، بالای مجلس . 2 - پادشاه ، افراد محتشم . 3 - تخت ، مسند. 4 - جلو ایوان . 5 - فرشی که پیش در بگسترانند.
پیشگاه 1apron 1واژههای مصوب فرهنگستانمحوطهای هموار و وسیع در فرودگاه برای بارگیری و تخلیۀ بار و مسافر و تعمیر و نگهداری هواگَردها و هر کار مجاز دیگری بهجز عملیات پرواز
پیشگاه 2front office 2واژههای مصوب فرهنگستاندفتر اصلی مهمانخانه/ هتل که در آن به امور ذخیره و پذیرش و ترخیص و ارتباطات و تسویهحساب مهمانان رسیدگی میشود
پیشگاه انتظارholding apronواژههای مصوب فرهنگستانمحلی برای توقف هواپیما در پیشگاه، پیش از اجازۀ برخاست
پیشگاه انتظارholding apronواژههای مصوب فرهنگستانمحلی برای توقف هواپیما در پیشگاه، پیش از اجازۀ برخاست
پیشگاهیلغتنامه دهخداپیشگاهی . (حامص مرکب ) حالت و کیفیت شخص در پیشگاه . جلوس در پیشگاه . پیشگهی . || مقام نخستین . مرتبه ٔ بلند ریاست . شاهی : نخستین کیومرث آمد بشاهی گرفتش در بگیت