پیشرفت داشتنلغتنامه دهخداپیشرفت داشتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) ترقی داشتن . پیشروی داشتن .- پیشرفت داشتن کاری یامقصودی ؛ میسر بودن آن .- پیشرفت نداشتن کاری یا مقصودی ؛ میسر نبودن آن .
شرفثلغتنامه دهخداشرفث . [ ش َ ف َ ](ع اِ) درختی است کوچک . (از منتهی الارب ). درختی است کوچک از جنس یتوعات . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
پیشرفتدیکشنری فارسی به انگلیسیachievement, advance, advancement, course, development, headway, improvement, progress, progression, stride
پیشرفتدیکشنری فارسی به انگلیسیachievement, advance, advancement, course, development, headway, improvement, progress, progression, stride