راستینیلغتنامه دهخداراستینی . (ص نسبی ) حقیقی . واقعی . و القولنج بالحقیقة هو اسم لما کان السبب فیه بالامعاء الغلاظ قولون ... و ان کان فی الامعاء الدقاق فالاسم المخصوص به بحسب المتعارف الصحیح . (قانون ابن سینا ص 232) : و کیلوس اندر جگر پخ
پیرایستنلغتنامه دهخداپیرایستن . [ را ی ِ ت َ ] (مص ) پیراستن . رجوع به پیراستن شود : بیخ امّید من ز بن برکندآنکه شاخ زمانه پیرایست .خاقانی .