26 فرهنگ

7213 مدخل


ترجمه مقاله

پناه

panāh

۱. حامی؛ پشتیبان: ◻︎ اندر پناه خویش مرا جایگاه ده / کایزد نگاهدار تو باد و «پناه» تو (فرخی: ۳۴۰).
٢. (اسم) امان؛ زنهار: ◻︎ اندر «پناه» خویش مرا جایگاه ده / کایزد نگاهدار تو باد و پناه تو (فرخی: ۳۴۰).
٣.(اسم) حمایت.
۴. (اسم) پناهگاه.
٥. (بن مضارعِ پناهیدن) = پناهیدن
٦. پناه‌دهنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): اسلام‌پناه، جان‌پناه.
⟨ پناه آوردن: (مصدر لازم)
۱. پناهیدن.
۲. به کسی یا جایی پناهنده شدن.
⟨ پناه بردن: (مصدر لازم) پناهنده شدن: ◻︎ پناه می‌برم از جهل عالِمی به خدای / که عالِم است و به مقدار خویشتن جاهل (سعدی۲: ۶۵۴).
⟨ پناه جستن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. پناهیدن.
۲. پناهنده شدن.
⟨ پناه دادن: (مصدر متعدی، مصدر لازم)
۱. کسی را در پناه خود گرفتن و از او حمایت کردن؛ پشتیبانی کردن.
۲. [قدیمی] امان دادن؛ زنهار دادن.
⟨ پناه کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] = ⟨ پناه بردن
⟨ پناه گرفتن: (مصدر لازم) = ⟨ پناه بردن

۱. امان، پناهگاه، حفاظ، زنهار، ظل، عیاذ، کنف، مامن، ماوا، معاذ
۲. پشتیبان، حافظ، حامی، ظهیر، معاضد، ملاذ، ملجا

aegis, bulwark, cover, crutch, defense, guard, haven, lee, protection, protector, refuge, rock, safeguard, shelter, shield, safe