ترجمه مقاله

پناه

panāh

۱. حامی؛ پشتیبان: ◻︎ اندر پناه خویش مرا جایگاه ده / کایزد نگاهدار تو باد و «پناه» تو (فرخی: ۳۴۰).
٢. (اسم) امان؛ زنهار: ◻︎ اندر «پناه» خویش مرا جایگاه ده / کایزد نگاهدار تو باد و پناه تو (فرخی: ۳۴۰).
٣.(اسم) حمایت.
۴. (اسم) پناهگاه.
٥. (بن مضارعِ پناهیدن) = پناهیدن
٦. پناه‌دهنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): اسلام‌پناه، جان‌پناه.
⟨ پناه آوردن: (مصدر لازم)
۱. پناهیدن.
۲. به کسی یا جایی پناهنده شدن.
⟨ پناه بردن: (مصدر لازم) پناهنده شدن: ◻︎ پناه می‌برم از جهل عالِمی به خدای / که عالِم است و به مقدار خویشتن جاهل (سعدی۲: ۶۵۴).
⟨ پناه جستن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. پناهیدن.
۲. پناهنده شدن.
⟨ پناه دادن: (مصدر متعدی، مصدر لازم)
۱. کسی را در پناه خود گرفتن و از او حمایت کردن؛ پشتیبانی کردن.
۲. [قدیمی] امان دادن؛ زنهار دادن.
⟨ پناه کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] = ⟨ پناه بردن
⟨ پناه گرفتن: (مصدر لازم) = ⟨ پناه بردن

۱. امان، پناهگاه، حفاظ، زنهار، ظل، عیاذ، کنف، مامن، ماوا، معاذ
۲. پشتیبان، حافظ، حامی، ظهیر، معاضد، ملاذ، ملجا

ترجمه مقاله