سد پرتابblocked shot, block 8واژههای مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، منحرف کردن توپ پرتابشده در مسیرش به سمت سبد، پیش از طی کردن قوس فرودین، بهطوریکه از گل جلوگیری شود
پس پشتلغتنامه دهخداپس پشت . [ پ َ س ِ پ ُ ] (اِ مرکب ) عقب . دنبال . پشت سر. عقب سر. در عقب . ظهری ّ. (مهذب الاسماء) : مروان را سپاه صدوپنجاه هزار تمام شد و با سپاه اندر تعبیه همیرفت تا به شهرستان سمندر آنکه ملک خزران آنجا نشستی و خاقان بگریخت و مروان از آنجا برگذشت و آن
سیصدگویش خلخالاَسکِستانی: sisad دِروی: sisad شالی: sisad کَجَلی: se sad کَرنَقی: so sad/sisad کَرینی: sisad کُلوری: sisad گیلَوانی: sisad لِردی: sisad
عمدهفروش گشتtour wholesaler, wholesale travel agentواژههای مصوب فرهنگستانگشتپردازی که گشتهای خود را ازطریق خردهفروشهای گشت میفروشد
گشت یکروزۀ ساحلیshore excursionواژههای مصوب فرهنگستانگشت یکروزۀ برنامهریزیشده در حین گشتهای دریایی