۱. گردش؛ سیاحت.
۲. گردیدن؛ دگرگون شدن.
۳. (نظامی) رفتوآمد مٲموران انتظامی در محدودهای خاص بهمنظور نظارت بر اوضاع.
۴. (اسم) (نظامی) مٲموری که این مراقبت و نظارت را بر عهده دارد.
۱. تفرج، تفریح، تماشا، سیاحت، سیر، گردش، گشتن، هواخوری
۲. پاسبانی
۳. تبدیل، تغییر
۴. تفحص، جستجو
complete, entire, entirely, excursion, inflection, patrol, round, tour, turn