پرتابگاه زیرزمینیsilo, missile silo, launch facility, LF 2واژههای مصوب فرهنگستانسازۀ زیرزمینی بزرگی که از درون آن موشکهای بزرگ زمینبهزمین پرتاب میشود
رطابةلغتنامه دهخدارطابة. [ رَ ب َ ] (ع مص ) تر و تازه گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): رطابه ٔ چیزی ؛ ترگشتن آن ، مقابل خشک شدن و بمجاز گویند: رطب لسانی بذکرک . (از اقرب الموارد). رطوبت . (منتهی الارب ). رجوع به رطوبت شود. || رطب گردیدن خرما. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
رطوبةلغتنامه دهخدارطوبة. [ رُ ب َ ] (ع مص ) رطوبه . رطوبت . تر شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادراللغه ٔ زوزنی ) (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (دهار). تر شدن . مقابل خشک شدن . (از اقرب الموارد). تری . (دهار). || تر و تازه گردیدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج