پذیرفتهلغتنامه دهخداپذیرفته . [ پ َ رُ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) مقبول . مبرور. پذرفته . قبول کرده : حج ّ پذیرفته ، حج ّ مَبروُر. پذیرفته باد حج تو،برّاﷲ حَجَک . || متعهّد. پذیرفته . ||
پذیرفتهفرهنگ انتشارات معین(پَ رُ تِ یا تَ) (اِمف .) 1 - قبول کرده ، مقبول . 2 - آن چه بر عهده گرفته باشند. 3 - (عا.) مستجاب . 4 - صورت (فلسفه ).
فرهنگ پذیرفتهadopted cultureواژههای مصوب فرهنگستانفرهنگی که درخلال فرهنگپذیری از سوی فرد یا گروهی در جامعه مورد پذیرش قرار میگیرد و سبب تغییر در فرهنگ اولیه میشود