وضأونلغتنامه دهخداوضأون . [ وُض ْ ضا ] (ع ص ، اِ) وَضاضِی ٔ. ج ِ وضاء. به معنی خوبان و پاکیزه رویان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به وضاء شود.
گودونلغتنامه دهخداگودون . [ گُدْ وَ ] (اِخ ) (گادوین ) ویلیام (1756 - 1836 م .). نویسنده ٔ انگلیسی که در ویسبیچ متولد شد. وی مؤلف یک رمان اجتماعی به نام «وقایع کالب ویلیام » است .
چال گودونلغتنامه دهخداچال گودون . [ گ ُ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان که در 3 هزارگزی جنوب باختر لنده (مرکز دهستان ) و 69 هزارگزی شمال راه شوسه بهبهان به آغاجاری واقع شده . کوهستانی و گرمسی
وضاءلغتنامه دهخداوضاء. [ وُض ْ ضا ](ع ص ) خوب و پاکیزه روی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). ج ، وضاؤن ، وضاضی ٔ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): رجل وضاء؛ مرد نیکوروی . (مهذب الاسماء).