ورسکلغتنامه دهخداورسک . [ وِ رِ ] (اِخ ) نام قریه و رودی است در شمال ایران در دویست و چهل هزارگزی راه شوسه ٔ تهران .
ورسکلغتنامه دهخداورسک . [ وِ رِ ] (اِخ ) نام یکی از ایستگاه های راه آهن شمال است و چون نزدیکترین نقطه به پل معتبر و قریه و رود ورسک است بدین نام نامیده شده است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
ورسکواژهنامه آزاد با کسر واو و راء و سکون سین خوانده می شود. نام قریه و نام پلی معروف در شمال کشور است که در دورۀ رضاشاه ساخته شده است.
ورشکلغتنامه دهخداورشک . [ وَ ش َ ] (اِ) پارچه و جامه و کیسه ای را گویند که در آن دارو بندند و کنند. (ناظم الاطباء) (برهان ). کیسه را گویند که در آن دوا ودارو کنند و در بعض فرهنگها وشترک به معنی کیسه ٔ دارو آورده و به حذف تاء گفته . (آنندراج ) (انجمن آرا).
پلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ل معلق، پل هوایی، پل عابر پیاده پل ورسک پل هوایی، پل عابر پیاده بند، سد، بستهکننده
عباس آبادلغتنامه دهخداعباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان راستوبی بخش سوادکوه شهرستان شاهی واقع در 27هزارگزی جنوب پل سفید و 2هزارگزی ایستگاه ورسک . کوهستانی و سردسیر و 800 تن سکنه دا
نوسرلغتنامه دهخدانوسر. [ ن َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان راستوپی بخش سوادکوه شهرستان قائم شهر، در 35 هزارگزی جنوب پل سفید و 3 هزارگزی ایستگاه ورسک ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 150</sp
پیاتیگورسکلغتنامه دهخداپیاتیگورسک . (اِخ ) قصبه ٔ مرکز قضا در جهت جنوبی روسیه ، واقع در 172 هزارگزی شمال غربی ولادی قفقاز؛ کنار رود پودقوموق از شعب رود قومق . دارای حمامهای معدنی . (قاموس الاعلام ترکی ).
پیاتیگورسکلغتنامه دهخداپیاتیگورسک . (اِخ ) قضایی در جنوب شرقی روسیه ، دارای 33326 هزارگز مربع مساحت . (قاموس الاعلام ترکی ).
کورسکلغتنامه دهخداکورسک . (اِخ ) شهری در اتحاد جماهیر شوروی ودر جنوب اورل واقع است و203000 تن سکنه دارد. دارای معادن آهن ، صنایع کنف بافی ، استخراج و تصفیه فلزات است . (از لاروس ). یکی از سرزمینهایی است که ظاهراً سکاهای مورد روایت هرودت درآنجاها ساکن بودند. (ا
اورسکلغتنامه دهخدااورسک . [ اُ ] (اِخ ) شهری است در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بر رود اورال که جمعیت آن در سال 1956م . به 157000 تخمین زده شده است . کارخانه های تصفیه ٔ فلزات و پالایشگاه نفت دارد. (دایرةالمعارف فارسی ).