26 فرهنگ

2055 مدخل


دادستان

dādestān

جای داد؛ محل عدل و داد؛ جای داد دادن و داوری کردن: ◻︎ من شکستم حرمت ایمان او / پس یمینم بُرد دادستان او (مولوی: ۴۰۱).

۱. مدعیالعموم
۲. دادور، داور، قاضی
۳. امیر، پادشاه

prosecuting attorney