لغتنامه دهخدا
وارد. [ رِ ] (ع ص ، اِ) درآینده بر آب . رسنده به آب . (از اقرب الموارد). آینده بر آب و جز آن . (منتهی الارب ). درآینده و آینده بر آب و جزآن . (آنندراج ). ج ، واردین ، وُرّاد. (منتهی الارب ) : و تازیان مجره را به جوی تشبیه کرده اند و این ستارگان را به ش