هواکشلغتنامه دهخداهواکش . [ هََ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) سوراخ یا لوله ای که بر دیوار اطاق تعبیه کنند تا هوای سنگین را بیرون دهد و هوای سالم به درون اطاق آورد. || امروز نوعی پروانه ٔ الکتریکی را گویند که به پنجره یا در محلی مخصوص از دیوار نصب می شود و با گردش خو
هواکشیدنلغتنامه دهخداهواکشیدن . [ هََ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) هوا خوردن . در اصطلاح فاسد شدن چیزی که مجاورت ممتد با هوا آن را تباه می کند چون روغن و پنیر و... (از یادداشتهای مؤلف ).
بادهنجلغتنامه دهخدابادهنج . [ هََ ] (اِ مرکب ) دودآهنگ . معرب بادآهنگ مرکب از کلمه ٔباد و آهنگ بمعنی کشیدن . دودکش . هواکش . و رجوع به بادآهنج شود. دزی آرد: مرادف بادنج است بمعنی هواکشی که شبیه به دودکش بخاریست و برای تصفیه ٔ هوا بکار رود: بادهنج الی جانب المطبخ . (دزی ج <span class="hl" dir="l
هواکشیدنلغتنامه دهخداهواکشیدن . [ هََ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) هوا خوردن . در اصطلاح فاسد شدن چیزی که مجاورت ممتد با هوا آن را تباه می کند چون روغن و پنیر و... (از یادداشتهای مؤلف ).