امروزینلغتنامه دهخداامروزین . [ اِ ] (ص نسبی ) منسوب به امروز. (ناظم الاطباء). امروزی . امروزه . امروزینه : ما بسازیم یکی مجلس امروزین چون برون آید از مسجد آدینه خطیب . منوچهری .آسودن امروزین ، رنج فردایین است .(قابوسنامه ).-
امروزینهلغتنامه دهخداامروزینه . [ اِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب به امروز. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). امروزین . (فرهنگ فارسی معین ) : از آن مه نیست امروزینه این جورکه دل بر دوستان دیرینه دارد. میرخسرو (از آنند
conferringدیکشنری انگلیسی به فارسیتخصیص دادن، مشورت کردن، همرایزنی کردن، اعطاء کردن، تفویض کردن، عطاء کردن
conferredدیکشنری انگلیسی به فارسیتعهد شده، مشورت کردن، همرایزنی کردن، اعطاء کردن، تفویض کردن، عطاء کردن