فرهنگ فارسی عمید
۱. ته آب.۲. ته حوض.۳. قسمت کمعمق رودخانه، دریا، تالاب؛ قسمتی از بستر رود که عمقش کم باشد و پا به کف آن برسد: ◻︎ سفر اگر همه دشت است باشدش پایان / فراق اگر همه بحر است باشدش پایاب (امیرمعزی: ۳۹)، ◻︎ وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم / اکنون همان پنداشتم دریای بیپایاب را (سعدی۲: ۳۰۸