هاسلغتنامه دهخداهاس . (اِخ ) یوهان آدولف . آهنگساز آلمانی ، در برگدورف نزدیک هامبورگ به سال 1699 م . متولد شد. وی ابتدا خواننده ٔ یک اپرای سیار بود، بعداً به خوانندگی در تأتر
هاسلغتنامه دهخداهاس . (ق ) نیز. دیگر. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). به عربی ایضاً گویند. (برهان ) (جهانگیری ) : دید کس گاو همچو من خربطگفت کس غول
هاسلغتنامه دهخداهاس .(اِ) بیم . ترس . (از برهان ) (از اوبهی ) : من با تو به دل هیچ ندارم ز بدیهاچیزی نتوان گر تو همی هاسی می هاس . (از لغت فرس ص 201).مخفف هراس است . (برهان )(آ
حاسلغتنامه دهخداحاس . (اِخ ) موضعی است در سرزمین معرة. ابن ابی حصینة گوید:و زمان لهو بالمعرّة مونق بشیاتها و بجانبی هرماسهاایام قلت لذی المودّة سقّنی من خندریس حناکها او حاسها.
حاسلغتنامه دهخداحاس . [ حاس س ] (ع ص ) نعت فاعلی از حس ّ. حس کننده . دریابنده . آنکه حس کند. مقابل محسوس : دیگر فضیلت حاس بر حس در این باب آن است که حاس هر صورت که حس بدو رساند
خمرةآبگویش اصفهانی تکیه ای: --------- طاری: döla طامه ای: kuzaɂow طرقی: döla کشه ای: döla نطنزی: kuzaɂow
کوزةآبگویش اصفهانی تکیه ای: küza/ küzale طاری: düla طامه ای: kuze ow طرقی: döla کشه ای: döla نطنزی: kuza
هاسیدنلغتنامه دهخداهاسیدن . [ دَ ] هراسیدن . بیم کردن . ترسیدن . (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) : من با تو به دل هیچ ندارم ز بدیهاچیزی نتوان گر تو همی هاسی می هاس .(از لغت فرس ص