هاسلغتنامه دهخداهاس . (اِخ ) یوهان آدولف . آهنگساز آلمانی ، در برگدورف نزدیک هامبورگ به سال 1699 م . متولد شد. وی ابتدا خواننده ٔ یک اپرای سیار بود، بعداً به خوانندگی در تأتر پرداخت و سپس برای تکمیل تحصیلات خود در رشته موسیقی به ایتالیا رفت . در ونیز چندین
هاسلغتنامه دهخداهاس . (ق ) نیز. دیگر. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). به عربی ایضاً گویند. (برهان ) (جهانگیری ) : دید کس گاو همچو من خربطگفت کس غول همچو من نسناس طیبتی کردم و پشیمانم تا چنین چیزها نگویم هاس . <p class="a
هاسلغتنامه دهخداهاس .(اِ) بیم . ترس . (از برهان ) (از اوبهی ) : من با تو به دل هیچ ندارم ز بدیهاچیزی نتوان گر تو همی هاسی می هاس . (از لغت فرس ص 201).مخفف هراس است . (برهان )(آنندراج ). رجوع به هر
گاز همراهassociated gas, gas-cap gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازیشکلی که بهصورت فاز گازی در شرایط دما و فشار مخازن نفتی وجود دارند
گاز حقیقیreal gas, imperfect gasواژههای مصوب فرهنگستانگازی که به علت برهمکنش بین مولکولی، خواص آن با خواص گاز آرمانی متفاوت است
گاز محلولsolution gas, dissolved gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازی مخازن نفت که، بهدلیل بالا بودن فشار در مخازن، در هیدروکربنهای مایع حل شدهاند
گاز کاملperfect gas, ideal gas 2واژههای مصوب فرهنگستانگاز حقیقی بسیار رقیقی که نیروهای بین مولکولی آن بسیار کم است
هاسانیدنلغتنامه دهخداهاسانیدن . [ دَ ] (مص ) بیم دادن . هراسانیدن . ترسانیدن . بیم کردن . (یادداشت به خط مؤلف ).
هاسترلغتنامه دهخداهاستر. [ ] (اِخ ) از دیه های روستاق کوزدر واقع در قم بوده است . نام آن در تاریخ قم مؤلف به سال 378 هَ . ق . آمده . (تاریخ قم ص 141).
هاستینگزلغتنامه دهخداهاستینگز. (اِخ ) شهری است در 64 میلی جنوب شرقی لندن ، واقع در ایالت سوسکس انگلستان که مطابق آمار سال 1951 م . 65522 تن جمعیت دارد. در این شهر کارخانه های بزرگ کشتی سازی احداث
هاسرلغتنامه دهخداهاسر. (پهلوی ، اِ) مقدار یک فرسنگ . در کتاب پهلوی بندهشن ، فصل 26 فقره ٔ 1، درباره ٔ اندازه ٔ هاسر آمده است : «یک هاسر، یک فرسنگ و یک فرسنگ هزار گام و هر گام دو پاست ». و دو هاسر به اندازه ٔ یک اسپراس است . (
تالاهاسهلغتنامه دهخداتالاهاسه . [ تال ْ هاس ْ س ِ ] (اِخ ) شهری در ممالک متحده ٔ امریکای شمالی ، پایتخت ایالت فلورید است و 132000 تن سکنه دارد.
هودیکشنری عربی به فارسیاو (ان مرد) , جانور نر , هاس هع , ءس هع , ان , ان چيز , ان جانور , ان کودک , او (ضمير سوم شخص مرد) , بادخور کردن , تهويه کردن , هوا دادن به , پاک کردن
هاسانیدنلغتنامه دهخداهاسانیدن . [ دَ ] (مص ) بیم دادن . هراسانیدن . ترسانیدن . بیم کردن . (یادداشت به خط مؤلف ).
هاسترلغتنامه دهخداهاستر. [ ] (اِخ ) از دیه های روستاق کوزدر واقع در قم بوده است . نام آن در تاریخ قم مؤلف به سال 378 هَ . ق . آمده . (تاریخ قم ص 141).
هاستینگزلغتنامه دهخداهاستینگز. (اِخ ) شهری است در 64 میلی جنوب شرقی لندن ، واقع در ایالت سوسکس انگلستان که مطابق آمار سال 1951 م . 65522 تن جمعیت دارد. در این شهر کارخانه های بزرگ کشتی سازی احداث
هاسرلغتنامه دهخداهاسر. (پهلوی ، اِ) مقدار یک فرسنگ . در کتاب پهلوی بندهشن ، فصل 26 فقره ٔ 1، درباره ٔ اندازه ٔ هاسر آمده است : «یک هاسر، یک فرسنگ و یک فرسنگ هزار گام و هر گام دو پاست ». و دو هاسر به اندازه ٔ یک اسپراس است . (
هاسلتلغتنامه دهخداهاسلت . [ س ِ ] (اِخ ) شهری است در بلژیک ، مرکز استان لیمبورگ که در محل تقاطع چندین رشته ٔ مهم راههای زمینی و خطوط راه آهن از ماسیک ، ماستریخت و لیژ قرار گرفته ، جمعیت آن مطابق آمارگیری سال 1955م . 33564 تن ا
دهاسلغتنامه دهخدادهاس . [ دَ ] (ع ص ، اِ) جای نرم که نه ریگ باشد و نه خاک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زن کلان سرین . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
وهاسلغتنامه دهخداوهاس . [ وَهَْ ها ] (ع ص ) فعال است برای مبالغه . (اقرب الموارد). || (اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
نهاسلغتنامه دهخدانهاس . [ ن َهَْ ها ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسد. (متن اللغة) (اقرب الموارد). نهوس . (منتهی الارب ) (متن اللغة) (آنندراج ). || گرگ . ذئب . (اقرب الموارد) (متن اللغة). || (ص ) شکارکننده ٔ گنجشگ . (ناظم الاطباء). صیغه ٔ مبالغه است از نهس . (از اقرب الموارد)