ندفةلغتنامه دهخداندفة. [ ن ُ ف َ ] (ع اِ) شیر اندک . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). اندکی از شیر. (مهذب الاسماء). مقدار اندکی از شیر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ندافیلغتنامه دهخداندافی . [ ] (اِ) در بیت زیر معنی نوعی پارچه میدهد : قلمی فوطه و کرباس و ندافی و قدک یقلق و طاقیه و موزه و کفش و دستار.نظام قاری (دیوان ص 15).
ندافیلغتنامه دهخداندافی . [ ن َدْ دا ] (حامص ) حلاجی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پنبه زنی . (ناظم الاطباء). عمل نداف . رجوع به نَدّاف شود.
ندفیلغتنامه دهخداندفی . [ ن َ ] (حامص ) حلاجی . (ناظم الاطباء). ندافی . پنبه زنی . رجوع به ندافی شود.- ندفی کردن ؛ پنبه زدن . حلاجی کردن . (ناظم الاطباء). ندافی کردن .