نارامیدنلغتنامه دهخدانارامیدن . [ دَ] (مص منفی ) ناآرامیدن . نیارامیدن . آرام نگرفتن . استراحت نکردن . مقابل آرامیدن . رجوع به آرامیدن شود.
نارامیدنیلغتنامه دهخدانارامیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) ناآرامیدنی . نارمیدنی . نیارامیدنی . نیارمیدنی . که ازدر آرامیدن نیست . که جای آرام و آرامش و استراحت نیست . رجوع به آرامیدنی شود.
نیارمیدنلغتنامه دهخدانیارمیدن . [ ن َ رَ دَ ] (مص منفی ) نیارامیدن . مقابل آرمیدن . رجوع به آرمیدن شود.
نارامیدنلغتنامه دهخدانارامیدن . [ دَ] (مص منفی ) ناآرامیدن . نیارامیدن . آرام نگرفتن . استراحت نکردن . مقابل آرامیدن . رجوع به آرامیدن شود.
ناآسودنلغتنامه دهخداناآسودن . [ دَ ] (مص منفی ) نیاسودن . راحت نکردن . آسایش نداشتن . || آرام نگرفتن . آرامش نداشتن . || نخفتن . بیدار ماندن . نیارامیدن . || شتاب کردن . توقف نداشتن . درنگ نکردن . ماندگی نگرفتن . رفع خستگی نکردن . رجوع به نیاسودن شود.