نهداءلغتنامه دهخدانهداء. [ ن َ ] (ع ص ، اِ) ریگ توده ٔ بلند. (منتهی الارب ). رملة مشرفه . (اقرب الموارد) (متن اللغة).
ناهویدالغتنامه دهخداناهویدا. [ هَُ وَ / وِ ] (ص مرکب ) پنهان . مخفی . مستتر. پوشیده . نهان . غیرظاهر. ناآشکار. ناواضح . که نمایان و ظاهر و پیدا نیست .- ناهویدا شدن ؛ گم شدن . از نظر پنهان شدن : غمامه ؛ ناهویدا شدن راه . (تاج المصادر
ناهویدائیلغتنامه دهخداناهویدائی . [ هَُ وَ / وِ ] (حامص مرکب ) خفاء. اختفاء. استتار. عدم وضوح . ظاهر و آشکارا نبودن . واضح و لائح نبودن .
ذونهدیلغتنامه دهخداذونهدی . [ ] (اِخ ) ابن القرطبه ، فی مقصوره و ممدوده (فعلی ) و (فعلاء) باختلاف معنی ، ذونهدی موضع. و امراءة نهداء عظیمة النهدین و ارض نهداء، کریمة مرتفعة - انتهی کلامه . (المرصع). و هم در حاشیه ٔ المرصع خطی آمده است : ذویهدی بیاء فی اوله ذکره عالم اللغویین و اظن ابن القرطبة ل
ناهدلغتنامه دهخداناهد. [ هَِ ] (ع ص ) زن برآمده پستان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از معجم متن اللغة). دختر نارپستان . (برهان قاطع) (آنندراج ) (جهانگیری ) (ناظم الاطباء). کنیزک پستان از جای برخاسته . (دهار). کنیزک که پستانش از جای برخاسته بود. (مهذب الاسماء). دختری که پستانش نو برآمده باش