نمودار دادهشارdata flow diagram, DFD 2واژههای مصوب فرهنگستاننگارهای که مسیر گردش دادهها را در یک سامانۀ اطلاعاتی نشان میدهد متـ . نمودش
نمودگارلغتنامه دهخدانمودگار. [ ن ُ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نمونه . نشان . (فرهنگ فارسی معین ) : تن آدمی با مختصری ِ وی مثالی است از همه ٔ عالم که از هرچه در عالم آفریده است اندر آدمی نمودگار آن در است . استخوان چون کوه ... (کیمیای سعادت ). و ا
نمودارفرهنگ فارسی عمید۱. ظاهر؛ نمایان؛ آشکار.۲. مانند؛ نظیر.۳. نشان؛ علامت.۴. (ریاضی) خطی که میزان بالاوپایین رفتن تعداد یا مقدار محصولات یا درآمدها و چیزهای دیگر را نشان میدهد. برای ترسیم این خط جدول شطرنجمانندی بر صفحۀ کاغذ رسم و میزان تغییر مقدار را با پایین بردن یا بالا بردن آن خط نشان میدهند.
نمودارلغتنامه دهخدانمودار. [ ن ُ / ن ِ ] (نف ) نمایان . مرئی . (برهان قاطع). مشهود. (فرهنگ فارسی معین ). پیدا. ظاهر. آشکار. (انجمن آرا) پدیدار. هویدا. تابان . (ناظم الاطباء). چیزی که در نظر نماید. (از رشیدی ) : نموداری که از مه تا به
نمودارفرهنگ فارسی عمید۱. ظاهر؛ نمایان؛ آشکار.۲. مانند؛ نظیر.۳. نشان؛ علامت.۴. (ریاضی) خطی که میزان بالاوپایین رفتن تعداد یا مقدار محصولات یا درآمدها و چیزهای دیگر را نشان میدهد. برای ترسیم این خط جدول شطرنجمانندی بر صفحۀ کاغذ رسم و میزان تغییر مقدار را با پایین بردن یا بالا بردن آن خط نشان میدهند.
نمودارلغتنامه دهخدانمودار. [ ن ُ / ن ِ ] (نف ) نمایان . مرئی . (برهان قاطع). مشهود. (فرهنگ فارسی معین ). پیدا. ظاهر. آشکار. (انجمن آرا) پدیدار. هویدا. تابان . (ناظم الاطباء). چیزی که در نظر نماید. (از رشیدی ) : نموداری که از مه تا به
نمودارفرهنگ فارسی معین(نُ یا نَ) [ په . ] 1 - (ص فا.) پدیدار، هویدا. 2 - (اِ.) جدولی که مقدار صعود و نزول چیزی را نشان دهد.
نمودارفرهنگ فارسی عمید۱. ظاهر؛ نمایان؛ آشکار.۲. مانند؛ نظیر.۳. نشان؛ علامت.۴. (ریاضی) خطی که میزان بالاوپایین رفتن تعداد یا مقدار محصولات یا درآمدها و چیزهای دیگر را نشان میدهد. برای ترسیم این خط جدول شطرنجمانندی بر صفحۀ کاغذ رسم و میزان تغییر مقدار را با پایین بردن یا بالا بردن آن خط نشان میدهند.
نمودارلغتنامه دهخدانمودار. [ ن ُ / ن ِ ] (نف ) نمایان . مرئی . (برهان قاطع). مشهود. (فرهنگ فارسی معین ). پیدا. ظاهر. آشکار. (انجمن آرا) پدیدار. هویدا. تابان . (ناظم الاطباء). چیزی که در نظر نماید. (از رشیدی ) : نموداری که از مه تا به
زِبَرنمودارepigraph, supergraphواژههای مصوب فرهنگستانمجموعة همة نقاطی که بالای نمودار تابع قرار میگیرند
حشو نمودارchart-junk/ chartjunkواژههای مصوب فرهنگستاناجزای غیرضروری و مزاحم نمودار در انتقال پیام اصلی آن