نقطهگذاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه اری، نقطه سرسطر، ویرگول، کاما، علامت تعجب، علامت سوأل پرانتز، ابرو، آکلاد، پریم اعجام، اِعراب، علامتگذاری مَد، سرکش، فتحه، کسره، ضمه
نقطه گذاریفرهنگ فارسی معین( ~. گُ) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - نقطه گذاشتن ، اعجام . 2 - جدا کردن جمله ها و عبارت ها به وسیلة نقطه ، ویرگول و غیره .
نقطهگذاری 1articulation 3واژههای مصوب فرهنگستاندستهبندی و تأکیدگذاری نتهای متوالی به شکل انفرادی یا گروهی و چگونگی اجرای آنها
نقطهگذاری 1articulation 3واژههای مصوب فرهنگستاندستهبندی و تأکیدگذاری نتهای متوالی به شکل انفرادی یا گروهی و چگونگی اجرای آنها
نقطهگذاری 2punctuation 2واژههای مصوب فرهنگستانبه کار بردن نشانههای قراردادی برای نشان دادن وقف و مکث و تغییر لحن در جمله