نظریةلغتنامه دهخدانظریة. [ ن َ ظَ ری ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث نظری است ، گویند: علوم نظریة. رجوع به نظری شود. || رجوع به نظریه شود.
گنجرهلغتنامه دهخداگنجره . [ گ َ ج َ رَ / رِ ] (اِ) بمعنی گنجر است که غازه و سرخی زنان باشد که بر رخساره مالند. (برهان ). به معنی گنجر است . (آنندراج ). سرخی باشد که زنان به جهت زیبائی بر رخساره بمالند (جهانگیری ). گنجاره . گنجار. گنجر. غازه . غنجاره . غلغونه .
نجرةلغتنامه دهخدانجرة. [ ن َ ج ِ رَ ] (ع ص ) ابل نجرة؛ شتر تشنه از خوردن حبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به نَجَر مبتلاشده . (المنجد). رجوع به نجر شود.
نجیرةلغتنامه دهخدانجیرة. [ ن َ رَ ] (ع اِ) آسمان خانه ٔ از چوب ساخته که در آن نی و جز آن نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سقف خانه از چوب ساخته که در آن نی و جز آن نباشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || صفه ٔ چوبین . (مهذب الاسما). || شیر با آرد یا روغن آمیخته . (منتهی الارب ) (آنندراج )
نظرهلغتنامه دهخدانظره . [ ن َ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) نظرة. یک نگاه . لمحه . یک بار نگریستن : رای تو به یک نظره ٔ دزدیده ببیندظنی که کمین دارد در خاطر غدار. (کلیله و دمنه ).نظره ٔ اولی نظره ٔ ابلهان
نظرةلغتنامه دهخدانظرة. [ ن َ رَ ] (ع اِ) یکبار نگریستن . (فرهنگ خطی ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). اللمحة بالعجلة؛ با شتاب نظر افکندن ؛ (از اقرب الموارد) (متن اللغة). لمحة. (المنجد). رجوع به نظره شود. || مهربانی . رحمت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). رحمة، گویند:ن
نظریة پسانهشتگیpost-depositional theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای در تبیین عوامل مؤثر بر چگونگی تغییر مواد فرهنگی به مدارک باستانشناختی اعم از فعالیتهای انسان و شرایط طبیعی و وقایع اجتماعی
نظریة استنباط توزیعیdistributional inference theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای دربارة استنباطهای آماری در قالب یک توزیع احتمال
نظریة آشکارسازی نشانکهاsignal detection theory, SDT 2واژههای مصوب فرهنگستاننظریهای ناظر بر چگونگی تشخیص اطلاعات از الگوهای تصادفی نشانکها/ سیگنالها متـ . نظریة آشکارسازی detection theory
نظریة اثرات فرهنگیcultural effects theory, cultural impact theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای مبنی بر اینکه رسانههای جمعی، بهطور کلی، ازطریق گسترش کلیشههای (clichés) فرهنگی تأثیرهای بلندمدت بر مخاطب دارند