لغتنامه دهخدا
نطل . [ ن َ ] (ع اِ) پوست دانه ٔانگور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). قشر عنب . (المنجد). || آنچه برآید از زبیب تر نهاده ٔ افشرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شیره ٔ تفاله ٔ مویز، یعنی آبی که به روی مویز فشرده شده و شیره گرفته شده ریزند و دوباره شیره ٔ آن را بگیرند