نبردپیشهلغتنامه دهخدانبردپیشه . [ ن َ ب َ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) زحمت کشیده و مشقت دیده در جنگ و معتاد به جنگ و جدال . (ناظم الاطباء). || جنگی . جنگاور. که مرد میدان جنگ و نبرد است . رجوع به نبرد شود.
نبردآزمافرهنگ مترادف و متضادپیکارجو، پیکارگر، جنگاور، جنگجو، رزمجو، رزمنده، سلجشور، محارب، نبردپیشه، نبرده