لغتنامه دهخدا
صفیا. [ ص َ ] (اِخ ) اصفهانی . در عمل رمل آگاهی داشت طبعش خالی از لطفی نیست با حکیم شفائی معارضه داشته شعرش این است :مکن ناگشته از خاطرفراموشان فراموشم که چون از خاطرت رفتم ز خاطرها فراموشم به بازار محبت از پی سودای دل رفتم دچارم شد خریداری و سودا شد فراموشم .