کرملغتنامه دهخداکرم . [ ک َ ] (ع اِ) درخت انگور. (از برهان ) (ناظم الاطباء). تاک . رز. واحد آن کرمة است . (از منتهی الارب ). عنب . (از اقرب الموارد). رز. مو. مَیوانه . (یادداشت
کِرِمگویش کرمانشاهکلهری: ře:w گورانی: ře:w سنجابی: ře:w کولیایی: ře:w زنگنهای: ře:w جلالوندی: ře:w زولهای: ře:w کاکاوندی: ře:w هوزمانوندی: ře:w
کِرمwormواژههای مصوب فرهنگستانبدافزاری که بهصورت برنامهای مستقل و بدون نیاز به پروندههای میزبان عمل میکند، خود را تکثیر میکند و با تخریب بخشهای رایانه آن را از کار میاندازد
کرم خوردگیفرهنگ انتشارات معین(کِ. خُ دِ) (حامص .) نوعی پوسیدگی و فساد دندان که با تغییر رنگ ظاهری آن همراه است .