نابرابرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت برابر، ناجور، بیتناسب، نامتعادل، ناتراز، متفاوت، ناهمگن نامسطح، اریب مختلف، گوناگون، رنگارنگ سنگین، سَبُک
پیچوارhelicoidواژههای مصوب فرهنگستانرویهای حاصل از حرکت یک خم مسطح یا نامسطح که حول خط ثابتی دوران میکند و درعینحال، در راستای آن خط انتقال مییابد بهطوریکه نسبت آهنگ دوران و آهنگ انتقال ثابت است
کیاگنلغتنامه دهخداکیاگن . [ ک َ گ َ ] (ص ) مخالف . (برهان ) (آنندراج ). خلاف و مخالف . (ناظم الاطباء). || درشت و ناهموار را نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ). درشت و ناهموار و نامسطح . (ناظم الاطباء). رجوع به کیاکن شود. || بی معنی و نامناسب و بیجا. (ناظم الاطباء).