لغتنامه دهخدا
ناکاره . [ رَ / رِ ] (ص مرکب ) هیچکاره . (آنندراج ). که کاره ای نیست . مقابل کاره . رجوع به کاره شود. || مردی که سست و بی دست و پا باشد. (آنندراج ). || هر چیز که از کار افتاده باشد و دیگر به کاری نیاید. (آنندراج ). نابکار. بی فایده . (از ناظم