موسیقاتلغتنامه دهخداموسیقات . (معرب ، اِ) آلت موسیقی . (یادداشت مؤلف ) : فنقول الان ان الموسیقی ، هی الغناء و الموسیقار، هوالمغنی و الموسیقات ، هو آلةالغناء. (رسائل اخوان الصفا). و رجوع به موسیقی و موسیقار شود.
موسکادلغتنامه دهخداموسکاد. (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح داروسازی ) جوز بویا که قسمت قابل مصرف آن دانه و ماده ٔ مؤثرش اسانس است . (از کارآموزی داروسازی ص 204). رجوع به جوز بویا شود.
مساکاتلغتنامه دهخدامساکات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَساکة. جایهایی که آب در آن نگهداری شود. (اقرب الموارد).
مساقاتلغتنامه دهخدامساقات . [ م ُ ] (ع مص ، اِمص ) مساقاة. بهم آب کشیدن و یکدیگر را آب دادن . (تاج المصادر بیهقی ) : از بام تا شام در مقاسات لباس بأس و مساقات جام حمام بودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 265). و رجوع به مساقاة شود. || در اصطل