شقاوتفرهنگ انتشارات معین(شَ وَ) [ ع . شقاوة ] 1 - (مص ل .) بدبخت شدن .2 - (اِمص .)بدبختی .3 - سخت - دلی .
شقاوتلغتنامه دهخداشقاوت . [ ش َ / ش ِ وَ ] (از ع ، اِمص ) نکبت و خواری و بدبختی و پریشانی . (ناظم الاطباء). بدبختی . (غیاث اللغات ). شقا. شقاء. شقو. شقوت . شقوة. عسر.شدت . سختی .
اصحاب شقاوتلغتنامه دهخدااصحاب شقاوت . [ اَ ب ِ ش َ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب الشقاوة. تیره بختان . بیچارگان . گناهکاران . رجوع به حکمت اشراق چ کربن ص 230 شود.
شِقْوَتُنَافرهنگ واژگان قرآنبدبختي (شقاوت و شقاء ضد سعادت است ، و سعادت هر چيزي خيري است که مختص به او است و شقاوتش نداشتن آن خير است و به عبارت ديگر : شقاوت به معناي شر مختص به هر چيزي اس
شقاوةلغتنامه دهخداشقاوة. [ ش َ / ش ِ وَ ] (ع اِمص ) شقاوه . بدبختی . ضد سعادت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بدبختی . شقاء. شقوة. (مهذب الاسماء). بدبختی .(دهار) (ترج
شقاوةلغتنامه دهخداشقاوة. [ ش َ / ش ِ وَ ] (ع مص )مصدر به معنی شقا و شقاء. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بدبخت شدن . (دهار) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ).
شِقْوَتُنَافرهنگ واژگان قرآنبدبختي (شقاوت و شقاء ضد سعادت است ، و سعادت هر چيزي خيري است که مختص به او است و شقاوتش نداشتن آن خير است و به عبارت ديگر : شقاوت به معناي شر مختص به هر چيزي اس
اصحاب شقاوتلغتنامه دهخدااصحاب شقاوت . [ اَ ب ِ ش َ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب الشقاوة. تیره بختان . بیچارگان . گناهکاران . رجوع به حکمت اشراق چ کربن ص 230 شود.
سادیسمفرهنگ انتشارات معین[ فر. ] (اِ.) 1 - شهوت رانی توأم با بی رحمی و شقاوت . 2 - جنون آزار دیگران ، دگر آزاری (فره ).