مواعینلغتنامه دهخدامواعین . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ ماعون . (ناظم الاطباء). ج ِ ماعون به معنی اثاث و لوازم خانه . (یادداشت مؤلف ) : افتتاح دکاکین آهنگری خواه حلبی سفید که ماده ٔ اقسام اوعیه و مواعین و سماورهای بزرگ و کوچک است ... (المآثر و آلاثار ص <span class="hl" dir="ltr"
موهنلغتنامه دهخداموهن . [ م َ هَِ ] (ع اِ) مقدار نیم شب . || پاره ٔ دراز از شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پاره ای از شب . (مهذب الاسماء).
موهنلغتنامه دهخداموهن . [ هَِ ] (ع ص ) کسی و یا چیزی که سست و ضعیف و ناتوان می کند. (ناظم الاطباء). سست کننده . (از منتهی الارب ) : ذلکم و أن ّاﷲ موهن کید الکافرین . (قرآن 18/8)؛ این است شما رابه درستی که خدا سست کننده ٔ مکر کافران اس
ماعونلغتنامه دهخداماعون . (ع اِ) نیکویی و احسان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیکویی . (از اقرب الموارد). || باران . || آب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هرچه بدان سودی ونفعی باشد و همدیگر را عاریت دهند مانند تبر و تیشه و دیگ و دلو و جز آن و قماش خانه . (منتهی الارب )