منصفانهلغتنامه دهخدامنصفانه . [ م ُ ص ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) بی ریا و از روی راستی وصداقت و انصاف . (ناظم الاطباء). رجوع به منصف شود.
منصفانهدیکشنری فارسی به انگلیسیequitable, evenhanded, just, fair-minded, fairly, judicial, justly, square, open-mindedly, reasonable, rightful, rightly
منصفانهلغتنامه دهخدامنصفانه . [ م ُ ص ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) بی ریا و از روی راستی وصداقت و انصاف . (ناظم الاطباء). رجوع به منصف شود.
منصفانهدیکشنری فارسی به انگلیسیequitable, evenhanded, just, fair-minded, fairly, judicial, justly, square, open-mindedly, reasonable, rightful, rightly
منصفانهلغتنامه دهخدامنصفانه . [ م ُ ص ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) بی ریا و از روی راستی وصداقت و انصاف . (ناظم الاطباء). رجوع به منصف شود.