منسبتلغتنامه دهخدامنسبت . [ م ُ س َ ب ِ ] (ع ص ) خرما که بیشتر از وی پخته باشد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد). رطبی که بیشتر آن رسیده باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به انسبات شود.
مناسباتلغتنامه دهخدامناسبات . [ م ُ س َ ] (ع اِ) ج ِ مناسبة. رجوع به مناسبة شود. || روابط. پیوستگیها.
منسوبیتلغتنامه دهخدامنسوبیت . [ م َ بی ی َ ] (از ع مص جعلی ، اِمص ) انتساب و نسبت داشتگی . (ناظم الاطباء).
منشعباتلغتنامه دهخدامنشعبات . [ م ُ ش َ ع ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ منشعبة. جداگردیده . متفرعات . شاخه ها : جملگی متفرعات و منشعبات هر یک به اصول آن ملحق گردانیم . (المعجم چ 1 مدرس رضوی ص 70). رجوع به منشعبة و م