منحنی رشدgrowth curveواژههای مصوب فرهنگستانمنحنیای که رشد فیزیکی، عموماً نوزاد، را در طول زمان نشان میدهد
منحنیلغتنامه دهخدامنحنی . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) خمیده . (غیاث ) (آنندراج ). کج و خمیده . (ناظم الاطباء). خم . بخم . خمیده . منعطف . (یادداشت مرحوم دهخدا) : تا در عمل هندسه نگرددخطی که بود منحنی موازی . مسعودسعد.گرداند او به دست شب و رو
مرحلۀ تأخیرlag phase, lag growth phase, lag periodواژههای مصوب فرهنگستانمرحلۀ ابتدایی در منحنی رشد باکتریها در محیط کشت بسته که قبل از مرحلۀ رشد سریع قرار دارد و در آن افزایش جمعیت بهکندی صورت میگیرد
منحنیلغتنامه دهخدامنحنی . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) خمیده . (غیاث ) (آنندراج ). کج و خمیده . (ناظم الاطباء). خم . بخم . خمیده . منعطف . (یادداشت مرحوم دهخدا) : تا در عمل هندسه نگرددخطی که بود منحنی موازی . مسعودسعد.گرداند او به دست شب و رو
خط منحنیلغتنامه دهخداخط منحنی . [ خ َطْ طِ م ُ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط کج . (ناظم الاطباء). خطی که نه مستقیم باشد نه منکسر.
منحنیلغتنامه دهخدامنحنی . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) خمیده . (غیاث ) (آنندراج ). کج و خمیده . (ناظم الاطباء). خم . بخم . خمیده . منعطف . (یادداشت مرحوم دهخدا) : تا در عمل هندسه نگرددخطی که بود منحنی موازی . مسعودسعد.گرداند او به دست شب و رو